جمهوری اسلامی؟

۱۳۹۰ شهریور ۹, چهارشنبه

مهمان این هفته پارازیت اقای فضل الرحمن اوریا تحلیلگر سیاسی که در شبکه خبر سانسور شد


این هفته پارازیت بار دیگر بنیان قدرت را قلقلک می دهد!مصاحبه اختصاصی ما با « فضل الرحمن اوریا»تحلیلگر مسایل سیاسی افغانستان.حرف های آقای اوریا هفته گذشته در شبکه خبر سانسور شد و ما از او دعوت کردیم تا بدون سانسور باقی حرف هایش را بزند.برنامه ی وِیژه ما همین جمعه بلافاصله بعد از پارازیت.به مجریان شبکه خبر پیشنهاد می کنیم شب جمعه بروندخانه ی این آقای مصاحبه گر و پس از صرف شام برنامه ی وِِیژه پارازیت را دورهم ببینند!
https://www.facebook.com/parazitparazit

کشف کردم! کشف کردم! الکل را کشف کردم! یووو هوووووو

استتوس فیس بوک زکریای رازی

۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

آیا این یک جنایت نیست که خرافات و مسائل موهوم دینی را به عنوان حقیقت به خورد کودکان میدهند؟

.
کودکان نوجوان را با خرافات دین اسیر کردن، آن هم در سنی که مغز آنان پاک، و آماده پذیرش هر نوع مطالب زشت و یا زیباست. ایا جنایت نیست؟ آیا مطالب دینی که کوچکترین جنبه علمی ندارد، و بیشتر خرافات است، به کودکان آموختن، به جای کتاب های شعر و ادبیات بلند پایه پارسی، کار درستی است؟.
کودکان نوجوان را با خرافات دین اسیر کردن، آن هم در سنی که مغز آنان پاک، و آماده پذیرش هر نوع مطالب زشت و یا زیباست. ایا جنایت نیست؟ آیا مطالب دینی که کوچکترین جنبه علمی ندارد، و بیشتر خرافات است، به کودکان آموختن، به جای کتاب های شعر و ادبیات بلند پایه پارسی، کار درستی است؟.
کودک نوزاد را اسیر هیولای دین کردن، جنایت است. چرا در کشورهای مسلمان آنقدر خشونت است؟ چرا آنقدر کشت و کشتار است؟. قتل های به اصطلاح ناموسی در کجا بیشتر است؟ عقب ماندگی و بی سوادی کدام یک از کشورها بیشتر است؟ اگر به همه این ها مراجعه کنید، سر از اسلام در می آورید. و بهترین آن هم در عربستان است. کشور جهل ، تاریکی، بی سوادی، شهوت و کشتن.
کودک نوزاد را اسیر هیولای دین کردن، جنایت است. چرا در کشورهای مسلمان آنقدر خشونت است؟ چرا آنقدر کشت و کشتار است؟. قتل های به اصطلاح ناموسی در کجا بیشتر است؟ عقب ماندگی و بی سوادی کدام یک از کشورها بیشتر است؟ اگر به همه این ها مراجعه کنید، سر از اسلام در می آورید. و بهترین آن هم در عربستان است. کشور جهل ، تاریکی، بی سوادی، شهوت و کشتن.


از شکنجه و آش و لاش شدن هم میهنان زندانی امان چه خبر، آیا تاکنون چه کاری کرده ایم؟


هیلا شدیقی چکامه سرای ملی و میهنی که به ۵ سال زندان تعلیقی محکوم شده است. نسرین ستوده وکیل دادگستری، کسی که خود برای نجات بیگناهان و مظلومان تلاش می کرد، و خود سرانجام گرفتار ظلم ظالمان گردید، و در بند دیوان گرفتار شد.
هیلا شدیقی چکامه سرای ملی و میهنی که به ۵ سال زندان تعلیقی محکوم شده است. نسرین ستوده وکیل دادگستری، کسی که خود برای نجات بیگناهان و مظلومان تلاش می کرد، و خود سرانجام گرفتار ظلم ظالمان گردید، و در بند دیوان گرفتار شد.
هم میهنان گرانمایه ما سالیانی است که در زندان های بیشمار و گمنام ایران، به طور گمنام و به روش های ناشناخته و گمنام برای ما، زیر شکنجه و تحقیر و بی آبرو شدن فرومایگان رژیم ضحاکی قرار می گیرند. به راستی ناگفتنی است که این میهمانان ناخوانده در بند خون آشامان و از خدا بی خبران، چه دردهای جسمی و روحی می کشند، چه دقیقه ها و ثانیه های تمام نشدنی و بی پایانی را، با درد و اندوه می گذراند، و برایشان فریاد رسی نیست.
آنها تنها به امید زنده اند. امید آن که روزی ملت بزرگ و قهرمان ایران، شیر زنان، و ابر مردان، به جوش و خروش آیند، نعرهای شیر مانند آنان فضای هر بند و هر زندانی، را فرا گیرد، پرده ها بالا رود، زنجیر ها ازهم گسسته و پاره شود، وگروه جهل و جنایت کار رژیم، از مزدوران با دستار، و بی دستار، ازسپاهی خیانت کار و نقشه کش سوداگر گرفته، تا بسیجی بی سر و بی پا و خود فروش، ازبه اصطلاح دکترها، و تحصیل کرده های هرجایی درون و برون مرزی، برای ملت بزرگوار و نیک اندیش وطن شناخته و رسواگردند، و بر طبق جنایت هاو همکاری اشان با رژیم بی دادگر، و میزان جاسوسی و سرسپردگی آنان، در دادگاه مردمی محاکمه و مجازات گردند.
حال، سری به زندان ها، ببخشید سری به چند سیاهچال، و فراموش خانه های ولایت وقیح می زنیم، و با چند قربانیان آن آشنا می شویم:

۱ – مهندس حشمت الله تبرزدی - روشن فکر و آزادی خواهی که گفتارش مورد خشم و غضب رژیم کشتارگر قرار گرفت، و کماکان در بند دیوها گرفتار است.
۲ - آیت الله کاظمینی بروجردی - گناه این روحانی محترم آن بود که تلاش کرد آخوندهای مفتخور را از دزدی و غارتگری باز دارد، و به مسجد و خانه بازگرداند.
۳ - ارژنگ داودی - انسان فرهیخته ای که به روشن گری هم میهنان می پرداخت در نتیجه تا کنون مورد شکنجه و آزار بی حد و حصر آدمخواران رژیم قرار گرفته است.
۴ – هیلا صدیقی و دکتر بادکوبه ای - دو چکامه سرای میهنی که هریک از چکامه هایشان تیری بود که بر قلب رژیم خونخوار می نشست، و گروه زیادی از ملت به خواب رفته را بیدار می کرد. شما می توانید آزار و اذیت مزدوران رژیم نسبت به این دو ستاره ادب هنر میهنمان مجسم کنید.
زندانیان در بند دیوان از راست به چپ، و از بالا به پایین عبارنتد از:۱- ارژنگ داودی، ۲- محمد ملکی، ۳- آیت الله کاظمینی بروجردی،  ۴- عبدالله مؤمنی، و ۵- دکتر مصطفی بادکوبه ای.
زندانیان در بند دیوان از راست به چپ، و از بالا به پایین عبارنتد از:۱- ارژنگ داودی، ۲- محمد ملکی، ۳- آیت الله کاظمینی بروجردی، ۴- عبدالله مؤمنی، و ۵- دکتر مصطفی بادکوبه ای.
۵ - نسرین ستوده - وکیل دادگستری، کسی که به دفاع از حقوق مراجعین و موکلین خود پرداخت. تا آن جا پیش رفت که کردار و گفتارش خوش آیند دژخیمان رژیم نبود، آنگاه به بند دیوان کشیده شد، و تاکنون بارها مورد توهین، بی حرمتی و بی احترامی مزدوران وابسته به رژیم قرار گرفته است.
۶ – دکتر محمد ملکی - استاد محترم و فرهیخته دانشگاه که به جرم اعتراض به زندانی دانشجویان و ضرب و شتم آنان به زندان افتاد، و تحت شکنجه و بی حرمتی اوباشان رژیم قرار گرفت. جرم این بزرگوار آن بوده، که ؛« به اسب گفته است یابو».
۷ – عبدالله مؤمنی - این انسان میهن دوست و گرانمایه به جرم نشر اکاذیب، جرمی که ساخته و پرداخته و تنها عملکرد آخوند جنایت کار است، محکوم و مورد شکنجه و آزار است.
ما دیگر از آموزگاران، و معلمان چیزی نگفته ایم. از کارگران رنجبر و زحمتکش در بدن سخنی به میان نیاوردیم. از نویسندگان نکته سنج و نکته پرداز چه خبر؟> نمی دانیم از که بگوییم، و از کجا بگوییم؟. ما بر این باوریم که کسی قادر نیست و توانایی آن را ندارد که تعداد و شرایط کنونی جسمی و روحی هم میهنان در بندمان را در سراسر کشور شناسایی و ارزیابی کند.
هنگامی که رژیم جنایت کار سرنگون، و به خاک سپرده شود، پرده ها بالامی رود،  نادیدنی ها دیده، و ناگفتنی ها گفته خواهد شد. آنگاه رنج و عذاب، و سوز و چند، مغز و اندیشه هم میهنان ما را خواهد پوشاند.

آن روز، چندان دور نیست.  روزی که ملت ایران از کرد، لر، آزری، فارس، از باورهای دینی گوناگون و درخشان، از هر گروه و هر اندیشه ای، باید به خواست میهن و برای آزادی آن از زنجیر دیوان و ستمکاران، یک کلام و یک آهنگ شوند، و با هم به فریاد در آیند، پیش بروند، و ستمگرانی چون ولی وقیح و عمامه داران جنایت کار و همه مزدوران دیگر را به جهنم فرستند.
باید از امید بستن به هرچه میرحسن و میرحسین  که نافشان به جایی چون امام خمینی و هر امام زاده زنده و مرده بسته است،  ویا هر رنگ سبز و سرخ و آبی خود داری و کناره گیری کرد. باید از سازمان های ریز و درشت حقوق بشر که حقوق می گیرند، و برای بشر چندان کاری انجام نمی دهند، امید نبست. باید به روی پای خود ایستاد، با احترام به همکاری  با یکدیگر، رژیم جهنمی ولایت وقیح را به جای اصلی خود جهنم فرستاد، تا ملتی آسوده و راحت، به زندگی و پیشرفت های خود پردازد.

امروز مردم لیبی در جشن و سرورند، باید دید آن ها کجا هستند، و ما کجاییم!؟

بی تردید امروز از بزرگترین روز تاریخی مردم لیبی است. روزی فراموش نشدنی در تاریخ آن کشور.
مردم لیبی سر انجام توانستند با همت و پشتکاری بی نظیر، با سپاه بزرگ مردی دیوانه و خونخوار برای مدت ۶ ماه، شب و روز، مدام و بی وقفه، به نبرد پردازند، و در آستانه پیروزی کاملند، تا کشور را از آن خود کنند، آزادی و دموکراسی را در آن پیاده کنند.
گروههای مبارز باقذافی، جان و هستی خود را در مبارزه با رژیم دژخیم او گذاشته اند. این جوانان، از جان خود مایه گذاشتند تا به دیکتاتوری در کشورشان خاتمه داده، و دموکراسی را در آن پیاده کنند.
گروههای مبارز باقذافی، جان و هستی خود را در مبارزه با رژیم دژخیم او گذاشته اند. این جوانان، از جان خود مایه گذاشتند تا به دیکتاتوری در کشورشان خاتمه داده، و دموکراسی را در آن پیاده کنند.
در این میان، نباید رل ناتو در بمباران کردن مواضع نظامی، هم چنین پشتبانی و حمایت معنوی دولت های غربی به ویژه انگلیس، آمریکا را نادیده گرفت.
بی تردید، مردم لیبی با درایت و روشن فکری تمام، دستخوش هیچ گونه انحرافی از سوی فرستاده های قذافی نشدند، و با استقامی کم نظیر به راه مبارزه خود ادامه دادند.
از آن جا که  در لیبی قبیله های گوناگونی زندگی می کنند که شمار زیادی از آن ها برای ۴۱ سال از قذافی یک دیوانه زنجیری طرف داری کرده اند. مردی که بیشتر به دلقک ها شبیه است و بیشتر به درد نمایشنامه های کمدی و یا سیرک می خورده است، تا رهبر یک کشور. از این روی، مبارزه و همبستگی مردم لیبی  با وجود این قبیله های گوناگون،  و حرکات بی منطق و دور از خرد این فرد جای بسی شگفتی است.


نکته ای که کار مبارزه مردم را در این ۶ ماه دشوار کرده بود، دخالت و فرماندهی فرزندان قذافی به ویژه سیف الاسلام است. سیف الاسلام مرد خونخوار و بی رحم وآدم کشی است که سرکردگی مزدوران و جنایت کاران را بر عهده داشته است. عملکرد این فرد را باید با مجتبی خامنه ای همانند و برابر دانست. مجتبی خامنه ای نیز خونخواری است که سرکردگی مزدوران، چاقو کشان و اوباشان را بر عهده دارد. هم اکنون که محمد و سیف الاسلام از سوی نیروهای مردمی دستگیر شده اند، یقیناً آن ها را در دادگاههای مردمی به محاکمه خواهند کشاند تا به سزای جنایت ها و دزدی هایشان برسند.
محمد قذافی، یک دیکتاتور و دیوانه زنجیری که ۴۱ سال کشورش را در چنگ خود گرفت، و از هرگونه جنایت و غارت گری کوتاهی نکرده است، همراه با فرزند جنایتکارش سیف الاسلام دیده می شود.
محمد قذافی، یک دیکتاتور و دیوانه زنجیری که ۴۱ سال کشورش را در چنگ خود گرفت، و از هرگونه جنایت و غارت گری کوتاهی نکرده است، همراه با فرزند جنایتکارش سیف الاسلام دیده می شود.
ما انتظار داشتیم که بتوانیم زودتر و پیش از کشورهای عربی به آزادی و دموکراسی برسیم. انتظار آن بود که تا کنون توانسته باشیم نسل آخوند را که به هیچ روی به کشور ما تعلق ندارند، بلکه دشمن و خائن به سرزمینمان می باشند، از ایران پاک کرده باشیم. نسلی که ۱۴۰۰ سال است خون مردم ما را مکیده اند، و هنوز هم با کمال بی شرمی به خیانت خود ادامه می دهند.
چنانچه مردم ایران به ویژه جوانان میهنمان، به دنبال رهبر، به ویژه به دنبال سبز و سرخ، و آبی نباشند، و مانند مردم مصر و سوریه خود جوش و خود مبارز باشند، در اندک زمانی قادر خواهند بود این رژیم را از پای در آورند. آزادی و دموکراسی ایران به همت و همبستگی جوانان بستگی دارد، و آینده ایران از آن جوانان است.
در آخرین لحظاتی که این مقاله آماده پخش می شد، با خرسندی و شادمانی دریافتیم که دیوانه زنجیری به نام قذافی دستیگر شده است که گویا این خبر صحت ندارد، هنوز مردم در حال مبارزه برای دستگیری او می باشند.

آیا پاسداران و بسیجی دوست، و یا دشمن مردمند، و با آنها چه گونه رفتاری باید داشت؟!

جای بسی شگفتی است که پاسداران و بسیجی که در آغاز انقلاب موجب افتخار مردم بودند، در مبارزه با صدام متجاوز و جنایت کار از جان و هستی خود مایه گذاشتند و از خود رشادت ها نشان دادند، بعدها روبروی مردم ایستاده،  و به غارت گری می پردازند.
اکنون پاسداران، دیگر مانند گذشته  مظلوم و مهربان نبوده، و  با مزد و  درآمد کم  قانع نیستند، و درکنار مردم قرار ندارند.
شماری از آن ها روبروی مردم ایستاده، و به جای مبارزه و جنگ با صدام، به جنگ و مبارزه با هم میهنان خود پرداخته اند.
خامنه ای، یک آخوند ۵ تومانی مشهدی که اکنون به دزدی اموال ۷۰ میلیون پرداخته را چه کسانی حمایت می کنند؟. پاسخ اینست: عده ای از چاله میدونی و لات های جنبوب تهران که کارشان به عنوان عزادااری و برگزاری محرم دزدی در خانه ها و اماکن مردم جنوب شهر بود، و یا بچه های لاتی که ظاهراً به روضه خوانی می کردند تا برای سیدالشهدا عزاداری کنند، ولی در حقیقت به دنبال دزدی از جیب و لباس و کفش مردم بودند، ویا از پشت پرده سینه و دست و پای زنان مردم را نگاه می کردند. این ها پاسدارانند که در عکس دیده می شود، و کشورایران را به غارت گرفته اند.
خامنه ای، یک آخوند ۵ تومانی مشهدی که اکنون به دزدی اموال ۷۰ میلیون پرداخته را چه کسانی حمایت می کنند؟. پاسخ اینست: عده ای از چاله میدونی و لات های جنبوب تهران که کارشان به عنوان عزاداری و برگزاری محرم، و دزدی در خانه ها و اماکن مردم جنوب شهر بود، و یا بچه های لاتی که ظاهراً به روضه خوانی می رفتند تا برای سیدالشهدا عزاداری کنند، ولی در حقیقت به دنبال دزدی از جیب و لباس و کفش مردم بودند، ویا از پشت پرده سینه و دست و پای زنان مردم را نگاه می کردند. این ها پاسدارانند که در عکس دیده می شود، و کشورایران را به غارت گرفته اند.
می توان عملکرد  نادرست و غیر مردمی  پاسداران را به شرح زیر بیان داشت:
۱- از پاسدارانی که از جبهه جنگ سالم باز گشتند،  شماری از آنان به زور پست های دولتی را ناگهان پست های مهمی را اشغال نموده، با رژیم و در کنار رژیم،  به کشتار ملت، برپاکردن زندان های  گوناگون در جاهای مخفی پرداختند، و  در شکنجه و بی حرمتی به مردم، به ویژه جوانان ایران پرداخنتد.
۲- گروهی نیز خود را به درون مجلس فرمایشی رسادند، و در تصویب قوانین صد انسانی ولی وقیح شرکت فعالانه دارند.
۴- گروهی پست های دولتی را به خود اختصاص داده، و بیشتر صادرات و واردات کشور را آز آن خود نمودند. کارخانه هایی نیز در کنار دزدی و اشغال گری آخوندها، آنان نیز از دست صاحبان آن گرفنتد، و خود مالک و گرداننده آن شدند.
۴- به اصطلاح خریدن، و در حقیقت تصرف با زور سیستم مخابرات ایران، آخرین چپاول گری این گروه است.  اینگونه چپاول گری و سود جویی بسیار است. تا آن جا که اینگونه پاسداران به صورت یک مافیای وحشتناک اقتصادی و سیاسی  در آمده اند و مورد نفرت مردم قرار گرفته اند.
۵- خرید وسائل و تکنولوژی، مسدود کردن و یا کاهش دادن سرٰعت اینترنت و آطلاع رسانی، و در حقیقت ایستادن و جبهه گیری در برابر خیزش و رستاخیز مردم.
امروزه این چنین برداشت می شود که پاسداران  و بسیجی نوکر ولی وقیح، و یا در برابر او ایستاده اند، و می خواهند با کودتا، یک حکومت نظامی در ایران پیاده کنند.
در هرحال، این طور پیش بینی می شود که ۶۰ میلیون مردم ایرانی به زودی پاسدار و بسیجی را دشمن شماره یک مملکت و خود بدانند، و از آن ها مانند یک بیمارخطرناک واگیر دار فرار کنند، و یا مانند حیوانات درنده، در صدد دفاع با آن ها و کشتنشان بر آیند.
جای بسی اندوه و تأسف است پاسداران وبسیجی ها، یعنی انسان هائی که درایران چشم به جهان گشودند، و با بهره گیری ازهمه امکانات کشور دراین جا پرورش وآموزش یافتند، وسرانجام به شغل ومقامی رسیدند تا خدمتگذارهم میهنان خود باشند، آیا خود را ایرانی وحافظ منافع مردم وکشورایران می دانند؟. یا مانند آخوند و آخوند زاده ها به گروههای تروریستی حماس وحزب الله لبنان وابسته اند؟.
محسن رضائی کیست؟ کسی که در بچگی به گوسفند چرانی می پرداخت .او هم یکی از بچه درزهای مسجد بود که در ماههای محرم و رمضان به سو“ استفاده محافل مذهبی و چشمک زدن به زنان از پشت پرده، و نگاه کردن به پر و پاچه آنان می پرداخته. همه کسانیکه به دور خمینی جمع شدند، سودجویان و کلاهبرداران بازار، بچه های دز و لات میدان های جنوب ایران، و یا کسانی بودند که زندگی و کار آن در بیغرتی، و گذراند در مساجد، و دنباله رو آخوندها بوده است. نسلی بی غیرت، سرگشته، و مفتخور. به حساب بانک خارجی این لات محله نگاه کنید که چه اندازه مال ملت را به سرقت برده است.
محسن رضائی کیست؟ کسی که در بچگی به گوسفند چرانی می پرداخت .او هم یکی از بچه های مسجد برو بود که در ماههای محرم و رمضان به سوء استفاده محافل مذهبی و چشمک زدن به زنان از پشت پرده، و نگاه کردن به پر و پاچه آنان می پرداخت. همه کسانیکه به دور خمینی جمع شدند، سودجویان و کلاهبرداران بازار، بچه های لات میدان های جنوب تهران، و یا کسانی بودند که زندگی و کار آن در بیغرتی، و گذراندن در مساجد، و دنباله رو آخوندها بوده است. نسلی بی غیرت، سرگشته، و مفتخور. به حساب بانک خارجی این لات محله نگاه کنید که چه اندازه مال ملت را به سرقت برده است.
آیا می توان محسن رضایی رئیس پیشین سپاه پاسدراران  که آه نداشت با ناله سودا کند همراه با خامنه ای، رفسنجانی، و دیگر پاسداران، و آخوندها که دزدی های کلانی کرده اند که در بانک های خارجی واریز نموده، و  مانند نوکر زرخرید در اجرای فرمان ولی وقیح ایستاده اند ایرانی دانست؟، و یا دزد و جنایتک کار به مردم و کشورمان؟.
بدون تردید بسیاری ازپاسداران وبسیجی ها، انسان های فرهیخته ومیهن دوستند وحاضرنیستند این چنین دستشان به خون مردم آلوده شود.
و اما شماری ازآنان که آ لت دست رژیم خودکامه اند، و در برابر برادران و خواهران خود صف آرائی می کنند، چنان چه خود را ایرانی به شمارمی آورند، باید سریعا موضع خود را تغییر داده،  پاسدار و خدمتگذارمردم باشند وتسلیم خواسته های هم میهنان خود شوند، وگرنه اینان هم چنان که تاکنون مسئول به خاک وخون کشیده شدن هم میهنان مبارز وجانبازمان  هستند، درآینده نیزمسئول هرگونه خون ریزی دیگرخواهند بود.
از آن چه گفته شد کاملاً مشخص است که پاسداران و سپاهیان در برابر ملت و انقلاب مردم ایستاده اند، و در شرایط کنونی دشمن این آب و خاک و مردمند، و تازمانی که این وضع را تغییر ندهند و همچنان به چپاول گری و جنایت های خود ادامه دهند، از دید مردم ایران، آنان با آخوندهای جنایتکار تفاوتی ندارند، و باید به عنوان دشمن با آنان رفتار کرد.
Balatarin